قصه روباه و کلاغ - یکی بود یکی نبود. روزی کلاغی یک قالب پنیر دید، آن را با نوکش برداشت و پرواز کرد و روی درختی نشست تا با خیالی آسوده پنیر را بخورد.
کتاب روباه و کلاغ اثر وو یو گوای و ترجمه آرزو رمضانی از مجموعه آی قصه قصه قصه داستان کلاغی است که تکه گوشتی را میدزدد و وقتی روی درخت مینشیند تا آن را بخورد ناگهان... . با داستان جالب روباه و کلاغ همراه شوید تا...
خرید و مشخصات داستان های زنجیره ای روباه و کلاغ با 5% تخفیف و ارسال فوری به سراسر کشور از با نک کتاب موشک بوک
{{ Page.getDescription() | characters:180 }}
گوش کنید : اسم قصه: روباه و زاغ?? قصه گو : سمینا❤️ نویسنده: مرتضی عبدالوهابی? تنظیم: ندا سلیمی متن داستان : روباه و زاغ آقا روباهه داشت از زیر سایه درخت رد می شد که چشمش به خانم زاغه افتاد که یک تکه بزرگ پنیر به منقار گرفته بود. نزدیک رفت وگفت:«به به خانم زاغه! … ادامه خواندن "روباه و زاغ"
شعر و داستان روباه و زاغ را همه شنیدهایم، اما شاید این شعر یک قصه بوده! بیایید تصور کنیم قصهای برای این شعر وجود داشته است و شعر روباه و زاغ به صورت قصه را بخوانیم.
داستان رویاه و زاغ را یادتان هست . مربوط به کتاب های دبستان دوره های قدیم تر. تصویر روباهی که در پایین درخت بود و در حال فریب دادن کلاغ بودش
از گذشته داستان روباه و زاغ یکی از درس های کتاب فارسی ابتدایی بود . این داستان که اصل آن از قصه های لافونتن است به وسیله حبیب یغمایی به شعر درآمده است
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.