کودک بودم که پدرم مرا به دیدن ارگ ریاست جمهوری در کابل برد. روزهای اول پیروزی انقلاب ثور بود و دروازههای ارگ برای بازدید مردم بر روی همه باز شده بود. همهجا نشانهی توپ و گلوله بود. محل اقامت محمد داوود و خانوادهاش در داخل ارگ هنوز خونین بود و برخی فرشها و تابلوهای نقاشی سوخته بود. از آن روز خیابانهای کابل بیشتر رنگ سیاست به خود گرفت و جنگ بود و ترس. گمان نمیکردم که در همان سالها در دل آشوب جنگ، سیاست و اضطراب، و در ارگ ریاست جمهوری، فلمی با بازی یکی از رهبران سیاسی ساخته شود.
بخش ششم/ فیصله نامۀ 176: در سند مهم و سری کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست شوروی که در سال 1992 پس از فروپاشی شوروی علنی گردید، مشاهده میشود که فیصلۀ حملۀ نظامی به
حزب دموکراتيک خلق افغانستان که یک حزب کمونیستی بود و از سال 1978 تا 1992 بر این کشور حکمرانی کرد، همچنان در داستان بلند خونریزیهای افغانستان فراموششده باقی مانده است. حزب دموکراتیک خلق افغانستان دو شاخه داشت: خلق و پرچم. حفیظالله امین که به عنوان رهبر در شاخهی خلق ظهور کرد، رقیبان حزبیاش را بیرحمانه از بین برد، هزاران افغان را سربهنیست و رهبری اتحاد جماهیر شوروی را مات و مبهوت کرد و مجموعهای از دخالتهای خارجی را جبرا به راه انداخت که سرنوشت چهل سال آیندهی افغانستان به آن گره خورد.
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.