آن روز صبح، باد به شدت میوزید و شاخههای درختان را تکان میداد. او از کار خود خیلی راضی بود و احساس غرور میکرد. یک لحظه، چشمش به خورشید افتاد که شادمان و پر شکوه بالای قلههای کوه میدرخشید. باد
کتاب خورشید و باد نوشته شاگا هیراتا و ترجمه زهره فنایی از انتشارات دانی است. این کتاب را میتوانید از طاقچه با تخفیف خرید و دانلود کنید.
قصه کودکانه باد و خورشید ...یک روز باد و خورشید سر اینکه کدامشان قویتر است، با هم بحث می کردند. آخر سر تصمیم گرفتند با هم مسابقه بدهند تا...
داوود غفارزادگان در کتاب گل سرخ و گیاه باد گرد، ماجرای علف هرزی را به تصویر میکشد که دلش میخواهد همانند یک بوتهی گل سرخ، گلهای قرمز و زیبا داشته باشد. این داستان ایستادگی و تلاش برای رسیدن به اهداف را به فرزندان...
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.