طرفداری- سردردهای شبانه احمدرضاعابدزاده تمامی نداشت. سردردی که وقتی هرشب به جان و سرِ عابدزاده چنگ میزد، دیگر آن لحظات هیچ شباهتی به مردی که در طوفان ملبورن با «یک دست» توپ را از زیر طاق میگرفت و میخندید و آدامسش را میجوید نداشت. کجا بودند آن خنده ها و خونسردی هایی که یورگن کلینزمن افسانه ای هم تور دروازه ات را رها نکند. فریادهایت را باید وقتی میشنیدند که جلوی "هیتاندو"