. داستان زندگی یک اجتماع خوب و آرام که با پیدا شدن اسمشو نبر (گربه) دچار تغییر می شود. موش های قصه شهر موش ها با ویژگی های منحصر به فردشان گردهم جمع می شوند و تصمیم می گیرند و به طرف شهری می روند که پر از روشنی است. در طول مسیر همه با هم هستند اگر چه تصمیم می گیرند که بچه ها به همراه آقای معلم و آشپز باشی از بزرگان جدا حرکت کنند. راهی که برای بچه ها خطرناک است. بزرگترها زودتر می روند و شهر را آماده میکنند. این انتخاب یعنی نجات و مصون ماندن کودکان و آماده کردن سرزمین برای آن ها که نسل آینده است. این در بسیاری از فیلم ها و داستان هایی که در آن یک سرزمین مورد سو قصد قرار می گیرد دیده می شود. شخصیت آقای معلم یک رهبر هوشیار و آگاهی دهنده است و با توجه به شغلش که معلم است، با صبر، حوصله و مهربانی، آگاهی می دهد. او در طول راه بچه ها را همراهی می کند و مانند یک پدر مراقب همه ی آنهاست. انتخاب آقای معلم برای هدایت بچه ها در این راه که مثل یک اردوی طولانی است، بسیار مناسب است.