بازگشت ِپیکرِ «مصطفی» به «شهریار»، شور و هیجان بی سابقه ای در میان جوانانِ بسیجی این شهر برپا کرد و بیشتر از همه، رفیق بزرگ ترش «سجاد» بود که بیتابی می کرد. رفیق زرنگش، این بار هم جلو زده بود و «سجاد» آشفته و بی قرار، در لحظه به لحظهی تشییع او حضور داشت.