خبرگزاري ايمنا: وقتي براي هميشه درب آن زندان لعنتي را پشت سرم بستم، احساس پرنده اي را داشتم که از قفس آزاد شده و تمام حريم آسمان جولانگاه پرواز اوست. هيچ چيز نمي خواستم جز دوري از محيطي که سال ها در آن زجر کشيده بودم... و امروز سير صعودي بدبختي هايم مرا شگفت زده ميكند... حالا که اين جا روي تخت بيمارستان افتاده ام، دلم مي خواهد بدانم کدام ظالمي مرا نجات داده است.