"من دخــــــــــتــــــر پایــــــــــــیــــــــزمبا تمام خلق و خو های پـایـیـزیمـثـل پایـیـز گاهی غمـگیـنگاهـی شادمثل پـاییز جانم را میـــدهـــم برای کسی که بـهارم باشدکسـی که شاید مثل بـهارروزی، پاییزی که برایش جان داده بود را فراموش کندپاییزی که برگ های زیبایش رایعنی تمام دارایی اش رامی ریزاند به"