از دست خانواده همسرم عصبانی بودم. در دلم با آنها دعوا میکردم که چرا برای آمدن برنامه ریزی نکردهاند. آن همه راه را آمده بودیم. اما جای یک دقیقه بعدمان هم مشخص نبود. مادرشوهرم با آرامشی که در کلامش پیدا بود، میگفت: «آقا خودش ما رو طلبیده خودش هم برامون جای خواب و غذا پیدا میکنه. ما مهمان آقاییم.»
مجموعه جدید و زیبا از عکس دختر چادری برای پروفایل ستار در این مطلب مجموعه زیبایی از عکس دختر چادری برای پروفایل، عکس دختر چادری از پشت سر، عکس دختر چادری با چهره نامعلوم،...
روبهروی ضریح امام حسین(ع) ایستاده و غرق دعا بودم که باضربه آرام چوبپَر خادم موسفید حرم به خودم آمدم. با ایما و اشاره گفت:«دستت را باز کن.» با تعجب دستم را باز کردم. گل سینهای شبیه آنچه روی کت خودش نصب کردهبود، کف دستم گذاشت. رویش نوشتهبود:«نحن خدّام الحسین(ع)». بریدهبریده گفتم:«شکراً سیدی...» حرفم را قطع کرد و گفت:«لا...لا...هذه هدیة من جانب الامام الحسین(ع).» یعنی:«این هدیه را من ندادهام. هدیهای از طرف خود امام حسین(ع) است.»
"#حرم #دختر #مذهبی ایجاد شده توسط کاربر banogomnam76 در دسته بندی مذهبی با 49 لایک و با 6 نظر ثبت شده در ویسگون بزرگترین شبکه اجتماعی عکس و فیلم ایرانی"
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.