استرس داشتم.افتاده بودم تو قضیه ای که به من هیچ ربطی نداشت اما به خاطر رضا مجبور بودم. یکی از مهمان دارا گفت:«کم کم داریم میرسیم به آتن.لطفا کمر بنداتونو ببندین.رسیدیم و پیاده شدم و پلیس منو بازرسی کرد و به سلامت رد شدم. وقتی رسیدم هتل شروع کردم لپ تابو باز کردم تا راجب دریچه طوطی تحقیق کنم.فقط یک سایت پیدا کردم که اسم سایت این بود:«Glorious Greece.چه اسم ضایعی.یونان شکوه؟