من یادمه تا دوران راهنمایی مادرم همیشه لقمه درست میکرد میذاشت داخل کیفم و بعضی وقتا تا یکی دوماه لقمه ها میموند تو کیفم یعنی به گوه کشیده میشد کیفم و منم هر روز یه تیکه سبز کپک زده لجنو ما مدرسه میبردم و برمیگردوندم بعد ابنجاش جالبه که گسادیم میشد از تو کیفم دربیارم. یکی دیگه از کار هایی که میکردم این بود که شمع روشن میکردم بعد آب شمعو میریختم رو مورچه ها اینجوری زندانیشون