آن شمع که پروانه صفت بال و پرم سوخت هرگاه که در خاطرم آید جگرم سوخت جز صورت او در نظرم هیچ نیاید کز یک نگه آن مه، دو جهان در نظرم سوخت از غیرت اغیار چراغ دل و جان مرد کرد از رخ خود زنده و غیرت دگرم سوخت ای شمع شب افروز که ماندی ز نظر دور باز آی که بی روی تو آه سحرم سوخت در جان منی هجر و وصالم چه تفاوت مشتاقی حرف لب همچون شکرم سوخت من بودم و چشمی تر از ایام و لبی خشک
از پیله تا پرواز کودکی گریان و مضطرب که قطره های اشک روی گونه های کوچکش سر میخورد.. آنقدر کوچک بودم که نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است و هیچ گاه پیش بینی هم نمی کردم که در آینده چه...
بیاموز از شمع و از پروانه, نویسنده: رضا طوسی,بیا تا فداکار باشیم چو شمع؛ گرماى هر محفل است. آب میشود؛لیک از نثار خویش دریغ نمیورزد. بیا تا عاشق باشیم چو پروانه؛ آنقدر گشت و گشت گرد معشوق
شمع، گل و پروانه یکی از عناصر تشکیل دهنده بعضی از اشعار عاشقانه است. در این بخش هم تعدادی عکس زیبا از شمع و گل را آماده کرده ایم که امیدواریم مورد پسند شما
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.