پریسا با ولع و حرص عجیبی، بچهها را به نظم در نشستن وا میدارد و در همین حال با صدای صلوات دانشجوها، متوجه آمدن سخنران میشویم. بانوی سخنران به محض رسیدن از سرنوشتهایی حرف میزند که قرار است در شب قدر رقم بخورد، پریسا اکنون گوشهای کز کرده و واکنش دانشجوها به صحبتهای سخنران را وارسی میکند.