«خبرجنوب» نوشت: دختر جوان تمام زندگی اش در اسید سوخت. 27 فروردین ماه حوالی ساعت هشت و 30 دقیقه صبح بود که طبق روال همیشه سرکار رفتم. همه چیز عادی بود نزدیکی محلی که کار می کردم دیدم مردی در حالی که کلاه کاسکت به سر دارد و لباس نارنجی تنش بود ایستاده است. اصلا شک نکردم چون با کسی هیچ مشکلی نداشتم. همین طور که سرم پایین بود نزدیک محل کار که شدم دیدم خبری از او نیست و به گمان اینکه رفته وارد حیاط محل کار شدم. به محضی که وارد شدم همان مرد نزدیکم شد و محتویات داخل ظرفی را روی صورتم ریخت. اصلا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد.فکر می کردم همکارانم آب روی صورتم پاشیده و قصد شوخی دارند. همه چیز فقط در چند ثانیه اتفاق افتاد.