ترجمه کلمه photo به فارسی | دیکشنری انگلیسی بیاموز #Bamooz #dictionary
ترجمه کلمه foto به فارسی | دیکشنری آلمانی بیاموز #Bamooz #dictionary
ترجمه فارسی به انگلیسی "عکس"،معادل و معنی "عکس" به انگلیسی echo,ring, resonance, echo, reverberation, ting, noise,echo, reflection, reflexion,photo, picture, photograph, shot, vignette, echo
معانی: «picture, portrait, effigy, ...»، مترادفها، نکات تصویری و عبارات مرتبط «تصویر» در ترگمان، سرویس ترجمه هوشمند رایگان و آنلاین
ترجمه کلمه take photos به فارسی | دیکشنری انگلیسی بیاموز #Bamooz #dictionary
ترجمه کلمه frame به فارسی | دیکشنری انگلیسی بیاموز #Bamooz #dictionary
عکس به انگلیسی معنی دیکشنری آبادیس عکس واژه ای اربی ست به معنای نمایه، این نمایه می نواند چشم انداز ی از دیده یک نمایه گر باشد یا نمایه آدمیزادی هر اندازه دلخاه؛ عکاسی...
بهترین دیکشنری ایرانی
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.