"\"تک پارتی جین\"بعد یه تمرین سخت برای کامبک جدید داشت به خونه برگشته بود تغریبا دو هفته میشد که باهاش حتی\u200cنتونسته بودی حرف بزنی!همش به عکسش نگاه میکردی یهو میزدی زیر گریه با اینکه فقط دو هفته خونه نبود خیلی دلتنگش شده بودی بعد دیدین پیام جین که گفته بود امشب قراره بیا خونه خیلی خوشحال شدی! انگار کل دن"
"قراره تک پارتی از بی تی اس بزارم ایجاد شده توسط کاربر k_pop_jimin_bts با 53 لایک و با 2 نظر ثبت شده در ویسگون بزرگترین شبکه اجتماعی عکس و فیلم ایرانی"
"تک پارتی کوکاز زبان ات العان ۳ماه می شه که من یه بیماری بی درمان دارم که تویه سرم هست (اسمش یادم نی)دکتر گفته باید عمل کنم فردا نوبت عمل دارم از روی تخت بلند شدم و رفتم دست و صورتمو سشتم رفتم پایین ناهار درست کردم بعد از چند دقیقه کوک بلند شد کوک میدونست من بیماری دارم کوک=صبح بخیر بیبی ات=صبح بخیر "
"وانشات از نامجون⛓🍷سریع کیفتو برداشتی و به سمت ایسگاه اوتوبوس و مدرست حرکت کردی.به مدرسه رسیدی.وارد کلاس شدی که دیدی بچه های کلاس دارن در بارت حرف میزنن.به حرفاشون گوش سپردی:یکی از دخترای کلاس:میگن ا/ت داره با نامجون قرار میزاره.یکی دیگه از دخترای کلاس:تازه میگن اون دیشب با نامجون خوابیدهبا این حرف خ"
"اون چیزی نیس ک فک میکنین)متن اصلی تست رو هم میدارم . . .👇متاسفم.تو واقعا جیمین رو دوست داری؟ یا فقط داری تظاهر میکنی؟ توی اینستا و یوتیوب پر شده از وانشات های صوتی و فیک های🔞 از اعضای بی تی اس. این کار باعث شده تا هیتر ها فرشته هامون رو م.ت.ج.ا.و.ز خطاب کنن!نیکی میناژ توی ی قسمت مصاحبش از سختی های س"
"تک پارتی کوک کوک: ا.ت بهوش بیاکوک:ا.ت ترو حدا بهوش بیا فلش بک*ویو ا.ت هیچی برام روشن نبود چه اتفاقی داشت میفتاد یه شب بارونی ا.ت:جونگ کوک!نجاتم بدها.ت:اینجا چه خبره؟کوک:ولش کن ترو خدا_هه قراره جلو چشمات عذاب بکشها.ت:چ\u200c.چی شده؟چرا جونگ کوک به صندلی بسته شده چرا من به این میله ها بسته شدم؟ این مرد کیه"
"تک پارتی غمگین قسمت اولدیگه دیر شده !!شاید برای اون آدم با اون اتفاقی که براش افتاده بود سخت باشه زندگی کردن نمی\u200cتوانست اون درد رو تحمل کنه تا کی میخواستن بهش تنه بزنن تنها کسی که پناهگاهش بود نامجون بود که همیشه همراهش بود ...* فلش بک به اون زمان *داشت با خوشحالی به سمت خونه می\u200cرفت تا هر چه سریعتر "
"....دلم بدجور درد میکرد . فکر کنم چیپس و لواشک زیاد خورده بودم . آیییییییی . اوخخخخ . ویییییی . بلند شدم و رفتم یه قرص دل درد خوردم . بهتر شدم . رفتم و نشستم پیش ویکی ( سگش ) . زنگ درو زدن . رفتم و در رو باز کردم که با صحنه ای که مواجه شدم عصبی شدم و خواستم در رو ببندم ، که جیمین پاشو گذاشت لای در و"
"𝘑𝘶𝘯𝘨𝘬𝘰𝘰𝘬 ⌯ 🧸#Romance بدن گرمشو حس میکردم که کنارم خوابیده. سرشو توی لباسم فرو برده و آروم خوابیده بود. توی خواب واقعا شبیه فرشته ها به نظر میومد.- کوک؟ ی دقیقه بیا بیرون.با شنیدن صدای شوگا که صدام میزد آروم دستمو از زیر سرش برداشتم و با تیشرتم جایگزین کردم. طوری که بیدار نشه و تا حد ممکن ساکت در رو"
"با اعضا واسه فیلمبرداری قرار بود بریم یکی از خیابون های قدیمی کره لباسامون رو پوشیدیم و عکسبرداری شروع شد3 ساعت بعدهممون خسته شدیم بچه ها برگشتن خوابگاه ولی من میخواستم برم خونه خودم بخاطر همین داشتم پیاده برمیگشتم که یه پارکی دیدم صداهای عجیب و غریبی ازش میومد فقط دوتا بلوک با خونمون فاصله بود یکمی"
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.