شیرایوکی(Shirayuki) زن جوانی است که با موهای سرخ رنگ بی نظیری زاده شده. پرنس راجین(Prince Rajin) که وصف او را شنیده به او دستور میدهد که معشوقه اش باشد, شیرایوکی درحالی که جایی برای رفتن ندارد, موهایش را کوتاه میکند و به کشور همسایه فرار میکند. حین عبور از جنگل ها شیرایوکی به زن( Zen) بر می خورد, مرد جوانی که آرمیتا