قذافی میدانست چگونه خودش را در قاب دوربین عکاسان خبری جهان بگنجاند، با لباسی عجیب، موهایی پریشان، احاطه شده در میان دختران بلند قد، با لباسهای محلی یا نظامی. تصویر او همیشه برای جهان عجیب بود. اما روز ۲۸ مهر ۱۳۹۰ وقتی انقلابیون او را از لوله فاضلاب بیرون کشیدند، دوربین هیچ رسانهی مشهوری آنجا نبود، قذافی تنها بود، هیچ زنی در کنار او نبود؛ و وقتی جوان انقلابی با میله فلزی به دیکتاتور لیبی تجاوز کرد، هیچ کس تعجب نکرد.
«هرگز این لحظه را فراموش نخواهم کرد. او فقط به بدنم تعرض نکرد بلکه روحم را نیز با دشنهای سوراخ کرد. آن دشنه هرگز بیرون نیامد.قذافی به جادوی سیاه معتقد بود. او برای جادو و جنبلهایش به خون دختران باکره نیاز داشت.»
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.