آخر تابستان بود . نزدیک یک کلبه قدیمی خانم اردکه لانه اش را کنار دریاچه ساخته بود. اون پیش خودش فکر می کرد: مدت زیادی هست که روی این تخم ها خوابیده ام .... کم کم تخم ها شروع به حرکت کردند و با نوکهای قشنگ کوچکشان پوسته ی تخم شان را شکستند . آنها یکی یکی بیرون آمدند اما هنوز خیس بودند و نمی توانستند بخوبی روی پاهایشان بایستند بزودی جوجه ها روی پا هایشان ایستادند و شروع به تکان
کتاب جوجه اردک زشت به قلم شاگاهیراتا، قصه اردک کوچکی را بیان میکند که به خاطر ظاهر متفاوتش با دیگران مدام مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. این داستان مشهور نکات اخلاقی مهمی در دل دارد. کودکان با مطالعه این قصه یاد...
کتاب قصههای قشنگ: جوجه اردک زشت دربارهی جوجه اردکی است که در مزرعهای کوچک به دنیا میآید و به دلیل زشت بودن مورد تمسخر دیگران واقع میشود. او با قلبی شکسته مزرعه را ترک میکند و به تنهایی زندگی میکند. موضوع کتاب...
اردک مادر در یک مزرعه زندگی می کرد. او در لانه خود پنج تخم کوچک و یک تخم مرغ بزرگ داشت. تخم مرغها یکی پس از دیگری شکستند. که یکی از آنها جوجه اردک زشت بود.
جوجه اردک زشت The Ugly Ducking یکی از مشهورترین داستانهای هانس کریستین اندرسن (۱۸۰۵_۱۸۷۵)، نویسنده نامدار دانمارکی، است
کتاب جوجه اردک زشت، درباره یک جوجه اردک کوچک است که این جوجه اردک با خواهر و برادرهای خودش تفاوت ظاهری زیادی دارد و ... در بخشی از کتاب جوجه اردک زشت (The ugly duckling) میخوانیم: اردک مادر در مزرعهای زندگی میکرد....
رایگان ثبت نام کنید و اولین نفری باشید که از پست های جدید مطلع می شوید.