"نگاهم که میکنی,فشار خونم می افتد,سرم گیج میرود..لبخند که میزنی,جادو میشوم,هوش از سرم میرود نفسیدستهایم را که میگیرم,قلبم تند تند میزند...نفس هایم به شماره می افتد...صدای قلب ترا هم میتوانم بشنوم...و میفهمیم چقدر وقت است که دیوانه هم بوده ایم..من و تو نفسم هزاران سال است که یکدیگر را میشناسیم...تمام "