"عاشقانه های پاکقسمت نود و پنجصبح هدی با صدای بلند خداحافظی کرد....ایوب با چشم هدی را دنبال کرد تا وقتی در را ب هم زد و رفت مدرسه ...گفت\"شهلا،هیچ دقت کرده ای ک هدی خیلی بزرگ شده؟\"هدی تازه اول راهنمایی بود خنده م گرفت....\"اره خیلی بزرگ شده،دیگه باید براش جهیزیه درست کنم\"خیلی جدی نگاهم کرد...\"جهیزیه؟اص"