گوشه صندلی قطار ولو شده بود.. سرش به پشتی صندلی بود ودهانش نیمه باز، گرمای داخل قطار خوابانده بودش ! اولین ایستگاه، سوارشدن این مزایاراهم دارد جابرای نشستن هست. صورت رنگ پریده واستخوانیش درنورمهتاب گونه قطار مهتابی تر، شده بود دندانهای نامرتب و نه چندان سفیدش نمایان بود. هرم گرمای بخاری که از زیرصندلی، به […]