"جونگ کوک /چشمام و سریع باز کردم که با دو چشم سیاه که کلا ۴ سانتی متر باهام فاصله داشت روبرو شدم توقع داشتم با ترس بلند بشه ، ولی ۱سانتی مترم تکون نخورد و همونجوری بر و بر من و نگاه میکرد ا،ت.تو کی هستی ، اوم یه پسر که روح رفته تو جلدش یا نه عادی ، صبر کن ببینم چرا چشمات قرمزه ها؟کوک.به تو باید جواب "