من یک دختر شمالی ام عاشق دامن با روبان های رنگی رنگیاز اتاقم تا دریا راهی نیست !دلتنگ که می شوم به دریا مینگرمعاشق گر بشوم نام او را بر تمام درخت های جنگل حک می کنمتا همه بدانند او را دوست دارمحال، تو بگو،با کدام پرنده وعده ی پرواز بگذارم ؟تا از پنجره ی اتاق تو عبور کنم؟با کدام نسیم وعده ی عبور از گ